چقدر سخته: صدها بار اسم کسی که دوستش داری بنویسی اما از ترس اینکه مبادا کسی از راز دلت با خبر بشه مجبور بشی اونو خط بزنی چقدر سخنه: هزار بار براش بنویسی دوستت دارم بهترینم اما موقع دادن بهش که میشه پس بکشی و بگی صبر کن تا اونم بیاد چقدر سخته: منتظر کسی بمونی اما وقتی اومد ببینی ای دل غافل با رقیبت برای دیدنت اومده باشه چقدر سخته: عشقت را با کسی دیگه ببینی براش دست بزنی بهش بگی تبریک میگم در صورتی که اشک جلوی چشماتو گرفته باشه چقدر سخته: که از داغ اون یه گوشه جون بدی اما اون تنها با شاخه گلی بیاد وبگه: متاسفم تو نخواستی!!!
موقعی که می خواستمت میترسیدم نگات کنم،موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم بهت عادت کنم،موقعی که بهت عادت کردم ترسیدم عاشقت بشم
زیرا در شنیدن تپش های معنا یافته ی آن خود را خواهی یافت
نشانی از تو ندارم اما نشانی را برای تو می نویسم: در عصر های انتظار به حوالی بی کسی قدم بگذار خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،کنار بید مجنون خزان زده و کنار مرداب اندوه های رنگی ام،در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو حریر غمش را کنار بزن مرا میابی |
About
دلتنگی حس نبودن کسی است که همه ی وجودت یکباره تمنای بودنش را میکند.......
Home
|
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
Alternative content
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
|
![]() |
|
||
![]() |
![]() |
![]() |